به نام خدا ... آری خدا ... همان خدای دلهای شکسته ... سلام مامان محمدصالح ... به بچه درس خون رفته بودید و کامنت گذاشته بودید ... ظاهراْ همه از جریان ما خبر دارند و همه هم من رو مقصر میدونن ... کاش میدونستید که چقدر عاشقانه و ... دوستش دارم ... من فقط میخواستم درکنار عشقش با عقلش نیز انتخاب کند ... که اشتباه کردم ... من از شما توقع دیگه ای داشتم اما ... اشکالی ندارد خدا بزرگ است ... خود خدا خوب میداند که من نیست حقیقیم چه بود ... درست است او برایم هدیه ای بود از جانب خدا که من قدرش را ندانستم ... اما همین شما اگر الان بخاهید از همسرتان که عاشقتان هست جدا شوید چه میکنید ... کم کم حاظریت کسی دیگر را به عنوان همسر درآغوش بگیرید ... بجای این که راهنمایی برای جدایی باشد بهتر نیست کمی له حفظ زندگی تاکید کنید ... مامان محمد صالح ... ملیحه همسر خوبم بوده و هست که از من جدا شد ... اما کاش مشاوران خوبی هم داشت ... زمانی که خوب و خوش بودیم همه نفرینمان کردند حال که جدا شدیم همه دوستانی که نفرینمان کرده بودند عزیز شدند ... مامان محمد صالح اگر باهاش صحبت کردید بهش بگید فلانی گفت ... من قول دادم تغییر کنم ... اما تغییر آنهم تغییر دادن ۲۳ ۲۴ سال زندگی زمان میخواهد آیا زمانش فقط چند ماه بود ؟! درهر حال ظاهرا گزینه ای بهتر از من برای ازدواج دارد ... انشاءالله به بدی من نباشد و خوشبختش کند ... ... یا بد بودیم ... بد هم خواهیم بود تا بمیریم ... اگه بد نبودیم تنها نمیموندیم ... اگه بد نبودیم جا نمیموندیم ... اگه بد نبودیم قدر همسرمون رو خوب میدونستیم ... خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا .... یا حق
سیده ملیحه
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1387 ساعت 13:51
بابا رو دوباره توی بیمارستان بستری کردن . ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا واسه بابا دعا کن . خیلی می ترسم تو رو خدا دعا کن.
سلام عزیزم. امیدوارم بابای گلت خ زود خوب بشن و باز هم جمع بانشاط و باصفاتون تشکیل بشه.
سلام یک هدیه است . این هدیه مبارکتون ! خوب هستید ؟ منتظر عکس های کوچولومون هستیم . راستی خاله خانومی چطورند؟ با آرزوی سلامتی برای همه تون !
سلام دایی جون. ممنون از هدیه تون!
عموی مهربون خاله جون به رحمت خدا رفتند و تا چند روز پیش همش درگیر مراسمات بودند. انشاالله چند روز دیگه میان پیش ما و قطعا شما شاهد تغییرات وبلاگ و مطالب جدید خواهید بود.
سلام در آستانه ماه مبارک رمضان امیدوارم درهای رحمت الهی بیش از پیش به روی شما باز شود و از برکات این ماه عزیز بهترین بهره مندی را داشته باشید. ما را هم از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید.
سلام ممنون از دعای خیرتون. انشاالله بر شما هم مبارک باشه.....
ممنونم از محبت شما . خدا فرزندتون روبراتون حفظ کنه . کانون خانوادتون همیشه سر اشر از عشق و آرامش باشه .
سیده ملیحه
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1387 ساعت 17:15
سلام . بابا حالش بهتره ولی هنوز خوب خوب نشده آره می خوام ازدواج کنم . به همین زودی . خیلی زود . چطور؟ کی به شما این موضوع رو گفته؟ می خوام بدونم لطفا بهم بگو ممنونم .
ما در جریان جزئیات نیستیم. اما کمی نگرانت شدیم. خوب فکرهاتو کردی. مبادا عجله کنی و ...... البته عاقلتر از این حرفهایی که از سر لجبازی و عجولانه تصمیم به این بزرگی رو بگیری. اگه ممکنه درباره مورد جدیدت برامون بگو. چقدر با قبلی متفاوته و چقدر در تصمیم گیری برای جداییت دخیل بوده؟
سیده ملیحه
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1387 ساعت 17:16
راستی این وبلاگ مال شماست ؟ tavallodeeshgh.parsiblog.com
سلام عزیزم. آره این وبلاگ هم مربوط به نوشته های ماست. هر چند قرار بود که با این یکی متفاوت باشه. اما فعلا کپی همین مطالب اونجاست.
سیده ملیحه
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1387 ساعت 17:18
الان اومده بودم که وبلاگ رو حذف کنم . جوابم رو یا به ایمیلم بفرستید یا اینکه همینجا جواب بدید. بازم ممنونم
سلام سیده جان. مسافرت بودیم. توصیه میکنم وبلاگت رو حذف نکنی . مطالبش رو تازه کن. از نو بنویس.
سلام به خاله خانمی عزیز عمو هم مثل بابا عزیز و خوبه قرین رحمت الهی باشند ایشون و صبر خدایی نصیبتون ! ما رو هم در غم تون شریک بدونید . الهم صل علی محمد و آل محمد
آخ دلم می خواد موهای سرمو دونه دونه بکنم. کمیل اینجا بوده !!!!!!!!!!!!!!! آخ خدایا منو از دست این پادشاه عذاب نجات بده!!!!!!!!! ازدواجم با اون آقا کنسل شد . می دونم همش تقصیر اون ... لا اله الا الله ! کی می خواد بذاره راحت بشم! خدایا دارم دیوونه میشم. جدایی من از اون هیچ ربطی به این ازدواج نداشت. ولی من تابوتم هم نمی ذارم جایی بره که اون هست . تو رو خدا اگه هنوز میاد اونجا و با تو حرف می زنه بهش بگو دست از سر من برداره! به خدا داره کارم به تیمارستان میکشه ! می خوام زندگی کنم !!!!!!!!! ایها الناس یکی منو از دست این مامور عذاب نجات بده . می خوام زندگی کنم می فهمی !
به نام خدا ... خدا همه دلهای شکسته ... سلام ... نماز روزه ها قبول حق ... هنوزمنتظر دریافتم ... انشاءالله پدر عزیزترینم زود خوب میشه ... براش دعای توسل میخونم ... امشب .. تو حرم .. یا حق ...
امیدم نا امید شد ... نامزد کرده ... دیگه پیشم بر نمیگرده ... اگه دیدینش یا باهاش حرف زدید ... بگید براش آرزوی خوشبختی کردم ... بهش بگین حداقل یه کم از محبت هامو یادش بیاره ... بهش بگید ... بگید من با هممه مردا فرق دارم ... بهش بگید ... خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
به نام خدا ... آری خدا ...همون خدایی که تو دل همه دلشکسته هاست ... سلام ... ممنونم به اولا به این بلاگ اومدید و در ثانی جواب کامنت های متعد حقیر رو بالاخره دادید ... فقط دوتا خواهش ... که منتظر جوابم از سمت شما ... اول اینکه نتیجه دانشگاهشو بپرسید چیکار کرد و کجا و چی قبول شد ... دوم این که به من گفت نامزد کرده ... اگه نامزد کرده و درنهایت دوباره ازدواج کرد ... خواهش میکنم بهم خبر بدید ... ... شما را به جان محمد صالح و محمد مهدی قسم میدم ... این رو بهش بگید ... بگید اون شبهایی که تو حرم امام رضا به هم قول دادیم که تا ابد با همه سختی ها همسر هم بمونیم رو یادم خواهد موند ... بگید دیگه عشق و دوست داشتن هیچ کس رو باور نخواهم کرد ... و بگید تا ابد برایش آرزوی خوشبختی و سعادت خواهم کرد ... انشاءالله هرزمان خدا خواست ما هم دوباره این زندگی متلاشی شده را خواهیم ساخت ... انشاءالله ... طاعات و عبادات شما هم قبول ... راستی آبجی اینو یادم رفت بهتون بگم ... من نمیه گم شدم رو از دست دادم ... همه همه وجود هستیم روبه پاش گذاشتم ... همه چیزم ... وظیفه ام بوده و به این تا ابد میبالم ... فقط تنها چیزیکه اون نتونست داشته باشه عقله ... نتونست عاقلانه تصمیم بگیره ... امیدوارم کاری که با من کرد با همسر دیگش نکنه ... منتظر پاسختان هستم ... خوش بخت باشید و در راه تربیت فرزندانتان خدا یار و یاورتان ... حق نگهدارتون ... یا حق ... سرخی خونم فدای سبزی قدومش ...
نوشته های مربوط به فرزند صالح دیگه !؟؟
آااااااااااااره!! پس چی؟؟!!
به نام خدا ...
آری خدا ... همان خدای دلهای شکسته ...
سلام مامان محمدصالح ...
به بچه درس خون رفته بودید و کامنت گذاشته بودید ...
ظاهراْ همه از جریان ما خبر دارند و همه هم من رو مقصر میدونن ...
کاش میدونستید که چقدر عاشقانه و ... دوستش دارم ...
من فقط میخواستم درکنار عشقش با عقلش نیز انتخاب کند ... که اشتباه کردم ...
من از شما توقع دیگه ای داشتم اما ...
اشکالی ندارد خدا بزرگ است ... خود خدا خوب میداند که من نیست حقیقیم چه بود ...
درست است او برایم هدیه ای بود از جانب خدا که من قدرش را ندانستم ...
اما همین شما اگر الان بخاهید از همسرتان که عاشقتان هست جدا شوید چه میکنید ...
کم کم حاظریت کسی دیگر را به عنوان همسر درآغوش بگیرید ...
بجای این که راهنمایی برای جدایی باشد بهتر نیست کمی له حفظ زندگی تاکید کنید ...
مامان محمد صالح ... ملیحه همسر خوبم بوده و هست که از من جدا شد ... اما کاش مشاوران خوبی هم داشت ...
زمانی که خوب و خوش بودیم همه نفرینمان کردند حال که جدا شدیم همه دوستانی که نفرینمان کرده بودند عزیز شدند ...
مامان محمد صالح اگر باهاش صحبت کردید بهش بگید فلانی گفت ...
من قول دادم تغییر کنم ... اما تغییر آنهم تغییر دادن ۲۳ ۲۴ سال زندگی زمان میخواهد آیا زمانش فقط چند ماه بود ؟!
درهر حال ظاهرا گزینه ای بهتر از من برای ازدواج دارد ...
انشاءالله به بدی من نباشد و خوشبختش کند ...
...
یا بد بودیم ... بد هم خواهیم بود تا بمیریم ...
اگه بد نبودیم تنها نمیموندیم ...
اگه بد نبودیم جا نمیموندیم ...
اگه بد نبودیم قدر همسرمون رو خوب میدونستیم ...
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
....
یا حق
بابا رو دوباره توی بیمارستان بستری کردن .
ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
واسه بابا دعا کن .
خیلی می ترسم
تو رو خدا دعا کن.
سلام عزیزم. امیدوارم بابای گلت خ زود خوب بشن و باز هم جمع بانشاط و باصفاتون تشکیل بشه.
سلام یک هدیه است . این هدیه مبارکتون !
خوب هستید ؟
منتظر عکس های کوچولومون هستیم .
راستی خاله خانومی چطورند؟
با آرزوی سلامتی برای همه تون !
سلام دایی جون. ممنون از هدیه تون!
عموی مهربون خاله جون به رحمت خدا رفتند و تا چند روز پیش همش درگیر مراسمات بودند. انشاالله چند روز دیگه میان پیش ما و قطعا شما شاهد تغییرات وبلاگ و مطالب جدید خواهید بود.
به نام خدا ...
سلام ...
توی این وبلاگ tavallodeeshgh.parsiblog.com کامت گذاشتم ... اما جوابی دریافت نکردم ...
یا حق ...
سلام. انشاالله به زودی بهتون سر میزنیم.
سلام ،
خیلی لذت میبرم از خواندن نوشته های پیشین و خیلی چیزها یاد میگیرم .
ممنون ، خدا کنه قدم آشنایی من با سایت محترم شما خیر و خوب باشد و من هم حاجت روا بشم و با آمدن ماه خدا همه به آرزوهاشون برسند .
بازم ممنونم.
سلام مریم جان.
ما هم از آشنایی با شما خیلی خوشحالیم.
امیدوارم که بتونیم دوستای خوبی واسه هم باشیم.
توی این ماه پر برکت دعا یادت نره گلم. یاعلی.
سلام
در آستانه ماه مبارک رمضان امیدوارم درهای رحمت الهی بیش از پیش به روی شما باز شود و از برکات این ماه عزیز بهترین بهره مندی را داشته باشید.
ما را هم از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید.
سلام ممنون از دعای خیرتون. انشاالله بر شما هم مبارک باشه.....
سلام !
ممنونم از محبت شما .
خدا فرزندتون روبراتون حفظ کنه . کانون خانوادتون همیشه سر اشر از عشق و آرامش باشه .
سلام .
بابا حالش بهتره ولی هنوز خوب خوب نشده
آره می خوام ازدواج کنم . به همین زودی . خیلی زود .
چطور؟
کی به شما این موضوع رو گفته؟
می خوام بدونم
لطفا بهم بگو
ممنونم .
سلام ملیحه جان. همونی که حدس میزنی.
چقدر زود تصمیم گرفتی. زوده. نه؟؟
ما در جریان جزئیات نیستیم. اما کمی نگرانت شدیم.
خوب فکرهاتو کردی. مبادا عجله کنی و ......
البته عاقلتر از این حرفهایی که از سر لجبازی و عجولانه تصمیم به این بزرگی رو بگیری.
اگه ممکنه درباره مورد جدیدت برامون بگو. چقدر با قبلی متفاوته و
چقدر در تصمیم گیری برای جداییت دخیل بوده؟
راستی این وبلاگ مال شماست ؟ tavallodeeshgh.parsiblog.com
سلام عزیزم. آره این وبلاگ هم مربوط به نوشته های ماست. هر چند قرار بود که با این یکی متفاوت باشه. اما فعلا کپی همین مطالب اونجاست.
الان اومده بودم که وبلاگ رو حذف کنم .
جوابم رو یا به ایمیلم بفرستید یا اینکه همینجا جواب بدید.
بازم ممنونم
سلام سیده جان. مسافرت بودیم. توصیه میکنم وبلاگت رو حذف نکنی . مطالبش رو تازه کن. از نو بنویس.
سلام به خاله خانمی عزیز
عمو هم مثل بابا عزیز و خوبه
قرین رحمت الهی باشند ایشون و صبر خدایی نصیبتون !
ما رو هم در غم تون شریک بدونید .
الهم صل علی محمد و آل محمد
سلام . ممنون از لطفتون........
آخ دلم می خواد موهای سرمو دونه دونه بکنم.
کمیل اینجا بوده !!!!!!!!!!!!!!!
آخ خدایا منو از دست این پادشاه عذاب نجات بده!!!!!!!!!
ازدواجم با اون آقا کنسل شد . می دونم همش تقصیر اون ... لا اله الا الله ! کی می خواد بذاره راحت بشم!
خدایا دارم دیوونه میشم.
جدایی من از اون هیچ ربطی به این ازدواج نداشت.
ولی من تابوتم هم نمی ذارم جایی بره که اون هست .
تو رو خدا اگه هنوز میاد اونجا و با تو حرف می زنه بهش بگو دست از سر من برداره! به خدا داره کارم به تیمارستان میکشه ! می خوام زندگی کنم !!!!!!!!!
ایها الناس یکی منو از دست این مامور عذاب نجات بده . می خوام زندگی کنم می فهمی !
به نام خدا ...
خدا همه دلهای شکسته ...
سلام ...
نماز روزه ها قبول حق ...
هنوزمنتظر دریافتم ...
انشاءالله پدر عزیزترینم زود خوب میشه ...
براش دعای توسل میخونم ... امشب .. تو حرم ..
یا حق ...
...
بهش بگید به خاطر رقیه تنهام نزاره ... برگرده ...
امیدم نا امید شد ...
نامزد کرده ...
دیگه پیشم بر نمیگرده ...
اگه دیدینش یا باهاش حرف زدید ...
بگید براش آرزوی خوشبختی کردم ...
بهش بگین حداقل یه کم از محبت هامو یادش بیاره ...
بهش بگید ...
بگید من با هممه مردا فرق دارم ...
بهش بگید ...
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
به نام خدا ...
آری خدا ...همون خدایی که تو دل همه دلشکسته هاست ...
سلام ...
ممنونم به اولا به این بلاگ اومدید و در ثانی جواب کامنت های متعد حقیر رو بالاخره دادید ...
فقط دوتا خواهش ... که منتظر جوابم از سمت شما ...
اول اینکه نتیجه دانشگاهشو بپرسید چیکار کرد و کجا و چی قبول شد ...
دوم این که به من گفت نامزد کرده ... اگه نامزد کرده و درنهایت دوباره ازدواج کرد ... خواهش میکنم بهم خبر بدید ...
...
شما را به جان محمد صالح و محمد مهدی قسم میدم ... این رو بهش بگید ...
بگید اون شبهایی که تو حرم امام رضا به هم قول دادیم که تا ابد با همه سختی ها همسر هم بمونیم رو یادم خواهد موند ...
بگید دیگه عشق و دوست داشتن هیچ کس رو باور نخواهم کرد ...
و بگید تا ابد برایش آرزوی خوشبختی و سعادت خواهم کرد ...
انشاءالله هرزمان خدا خواست ما هم دوباره این زندگی متلاشی شده را خواهیم ساخت ...
انشاءالله ...
طاعات و عبادات شما هم قبول ...
راستی آبجی اینو یادم رفت بهتون بگم ...
من نمیه گم شدم رو از دست دادم ...
همه همه وجود هستیم روبه پاش گذاشتم ... همه چیزم ...
وظیفه ام بوده و به این تا ابد میبالم ...
فقط تنها چیزیکه اون نتونست داشته باشه عقله ... نتونست عاقلانه تصمیم بگیره ...
امیدوارم کاری که با من کرد با همسر دیگش نکنه ...
منتظر پاسختان هستم ...
خوش بخت باشید و در راه تربیت فرزندانتان خدا یار و یاورتان ...
حق نگهدارتون ...
یا حق ...
سرخی خونم فدای سبزی قدومش ...
سلام ببخشید امروز میگم
کامنتی رو که ۲۹ فروردین خاله تون برام گذاشته امروز دیدم و دوباره آپ کردمش خوشحال میشم بازم سری بهم زنید