مدتی میشه هیچی ننوشتم. آخه کلاس خیاطی رفتن و مهمون داری کردن که واسه آدم وقت آزاد نمیذاره
البته خیلیا وقتی میان قم، سه سوت یه زیارت میکنن و بر میگردن. اینجوری خیلی حال نمیده. باید چند روزی اینجا باشی و بدون خستگی و با آرامش خاطر بری حرم نورانیشون تا حس منو درک کنی. فعلا که خانوم لطف کردن و ما رو زیر سایه امن و با صفاشون جا دادن.
توی این شب عزیز خدا رو قسم میدم به امام رضای مهربون و خواهر عزیزشون کریمه اهل بیت که تموم اونایی رو که دلشون میخواد قم زندگی کنن، بطلبن و همه امکانات اومدنشون به این شهر مقدس رو خودشون فراهم کنن.
و مخصوصی از مادر بزرگوارشون حضرت فاطمه (س) میخوام که سمیه گلم با خونواده عزیزش هم جزو اونا باشن. فدای همه ائمه عزیزمون که چراغای هدایت ما هستن. خدا کنه شرمنده شون نشیم
... نوشته شده توسط:خاله زهراجون
سلام عزیز دلم. الهی فدات بشم. امروز روز بزرگیه. شاید همه ناراحتیم . اما من فکر میکنم بانو معصومه با کرامت خوشحاله. چون به دیدار محبوبش رفته....
میدونم امروز با خاله زینب حتما حرم میری. صحن نرجس خاتون و بیت النور و...
دعای خیرت همیشه باعث دلگرمی من و جوجه های نازم بوده. بازم دعا کن که خ محتاجیم. برای همه دعا کن . همه.....