سلام به همه .
بازهم محرم و ایام غم و ماتم اهلبیت_ع_ . چه محرمی شده امسال...
یه گوشه ی این عالم جمعی از امت اسلام ، مردم مظلوم غزه زیر حملات وحشی ترین موجودات هستن....
چه صحنه های دردناکیه دیدن زن و بچه هایی که از زیر آوار بیرون میان . دردناکتر از اون اینه که بدونی مردمی در محاصره، هر آن دلهره ی اینو دارن که صهیونیستهای از خدا بیخبر بریزن سرشون... خدایا به دادشون برس. خدایا منجیمون رو برسون. خدایا داد دل این مردم مظلوم رو از این شیطان صفتهای خونخوار بگیر.
ننگ و نفرین به سران کشورهای عربی...
ننگ و نفرین به دولت مصر ...
یکی نیست به این بی غیرتهای ترسو بگه فلسطینیها که دیگه مثل لبنانی ها شیعه نیستن که به قول شما خونشون مباح باشه. بابا اینها هم مثل خود شمان. به دادشون برسید.
یادم افتاد به اون خانم مسیحی که بعد از پیروزی حزب الله از سید حسن نصرالله خواسته بود تا عباشو بده بهش. تا تکه هایی از عبا رو به نشانه غیرتمندی بفرسته برای سران بی غیرت عرب!!
ای کاش مردم فلسطین دوست و دشمنشون رو میشناختن.
سلام به همه!!
این پست رو هویجوری نوشتم !! واسه خوشمزگی و خنده!! و البته اینکه این گلارو تقدیمتون کنم.
سلام. محمدمهدی نازم توی روروئک نشسته و داره طول و عرض سالن خونه رو طی میکنه. چقدر خوشحالم از اینکه شاهد این صحنه ها هستم. گاهی به سال پیش فکر میکنم. دوری از محمدصالحم و انتظار برای ورود عضو جدید خونه...
چقدر روحیاتم با دوسه سال پیش فرق کرده. به نظرم از لحاظ روحی باید آدم ضعیفی باشم. حقیقت اینه که بارداری های متوالی جسمم رو هم ضعیف کرده.
از تابستون تا الآن باتوجه به تغییراتی که در مسایل زندگیمون پیش اومده، هنوز نتونستم با شرایط جدید انس بگیرم. اومدن به شهر مقدس قم نقطه عطف زندگی ماست. اما مخالفتهای شدید خونواده هامون خیلی ناراحتم کرده.امیدوارم با عنایات ائمه _ س _ اوضاع به بهترین نحو ممکن سر و سامون بگیره...
محمد مهدی گلمون حسابی بزرگ شده. حدود دو هفته دیگه بایستی بهش غذاهای کمکی بدم. چقدر شیرینه و لذت بخشه!
هفته های گذشته برای صله ارحام رفته بودیم. مامان و بابا و داییها و خاله ها و ... خلاصه همه از دیدنش خوشحال بودن. ضمنا از اینکه تپل مپل شده بود، تعجب کردن. آخه از موقعی که ندیده بودنش خیلی خیلی خوردنی تر شده بود. ضمنا ماه های 5 و 6 بچه ها حسابی جون میگیرن. اما موقع دندون در آوردن آب میشن. من دوست ندارم م م گلک لاغر بشه . نمیدونم چکار کنم...
چندروز پیش که برای چکاپ برده بودمش پیش دکتر 9کیلو و 200 گرم وزنش بود. حدود دو هفته ای هست که شکمش زیاد کار میکنه. رنگ مدفوعش هم سبز و ژله ایه. دکتر بهش «پلانتاژل» داد. مصرف کردم. اما هنوز بهتر نشده. پودر «سفیکسیم» هم داده و گفته اگر بهتر نشد بهش بدم. هنوز شروع نکردم. مامانای گلی که در این زمینه تجربه دارین اگه میشه لطفا راهنماییم کنین.
مامانم اینا میگن میخواد دندونش در بیاد. نمیدونم چرا اینهمه از دندون در آوردنش واهمه دارم...
راستی عکسا مربوط به ژستایی از م م گلک که خاله زهرا عاشقه اوناس. میخواد قابشون بگیره!!
البته کیفیت نداره عکسا چون با موبایل گرفتم و بعدشم باز زوم کردم تا فقط خودشو جدا کنم.(منظورم اینه که جوجه هنوزم قشنگتر از عکساشه!!)
عاقد: خدا
شاهد: رسول خدا( ص)
دفتر: لوح محفوظ
مکان: عرش عروس: کوثر
داماد: حیدر
سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک