سلام سلام صدتا سلام

سلام خاله جون زهرا، خاله فاطمه، خاله رقیه، مامان خانومیه رقیه کوچولو، دایی جون آشنا و..... همه ی اون کسانی که همیشه به ما لطف داشتید و دارید.....

سلام دوستای عزیز قمی که تازگیها باهاتون آشنا شدیم، هرچند هنوز همدیگه رو ندیدیم......

سلام مامانای خوب، باباهای گل

چه خبر از نی نی فسقل؟؟!! براش صلوات کبیره میخونید؟! اذون و اقامه رو چی؟؟

میدونم که ازش اصلاً غفلت نمیکنید. مگه ممکنه کسی بتونه این شیطون بلا رو که همش باعث حال به حال شدن مامانیه فراموش کنه؟!

مامان خانومیها! شما خوبید؟ حالت تهوع و بی حالیتون بهتر شده؟! میدونم که نه. اما نگران نباشید دیگه کم کم از این ماه به بعد علایم بهبودی نشون میدید و میشید همون مامان باحال سابق...

مدتی بود که از نعمت اینترنت محروم بودیم و حسابی حوصلم سررفته بود. تا جایی که افتاده بودم به جون تلویزیون و هرچی پخش میکرد نگاه میکردم. جام حذفی و لیگ برتر رو که پابه پای بابایی جون تماشا میکردیم. دیگه یه پا کارشناس فوتبال شدیم. آفساید و کرنر و بعضی از خطاها رو خودمون به تهنایی! میتونیم تخشیص بدیم!!

توی این مدت که کمتر پشت کامپیوتر بودم، درد پاهام خ کمتر شده بود و شبها هم راحت تر میخوابیدم. البته از بالش های نرم و کوچیک هم استفاده میکردم.هر چند بابتش پیش دکتر رفتم . گفتن چیز خاصی نیست و بایستی فقط احتیاط کنم. چون بر اثر هورمونهای حاملگی اتصال استخونهام شل شده و بایستی خ مراقب باشم تا از هم وا نشن و....

روز زیبای 12 اردیبهشت، روز «معلم» هستش و من و محمدصالح نازم بهمراه آبجی نازدونه این روز رو به همه ی معلمها خصوصاً بابا محمدهادی جونمون تبریک میگیم. پارسال با محمدصالح نازم براش خ کارها کردیم. نقاشی کشیدیم، کادو خریدیم، جشن گرفتیم، .........

یادش بخیر...... امیدوارم پسر صالحم الآن که توی بهشت جاوید پروردگاره، مامانی و بابایی رو از یاد نبره و برامون هدیه بفرسته......

اما، امسال جمعمون جمعتره. آخه دخمرنازگل عسلکم، هانیه زهرا هم هست و میبایست خ باشکوهتر این روز رو جشن میگرفتیم!

قرار شد یه هدیه توپ و باحال برای بابایی جونمون بخریم......

اینجا شهر کوچیکیه و عینک آفتابی استاندارد گیر نمیاد . به همین دلیل زرنگی کردیم و پولش رو گذاتشتیم توی پاکت و روش نوشتیم : « عینک دودی استاندارد!‌» از همونایی که دایی محمدجعفر داره........

یه کارت پستال خ ناز و شیک که عکس مقتدا و رهبرمون سید علی روشه هم گذاشتیم !! تا هیچوقت این روزای عزیز رو که ایشون قدم رنجه کردند و به شهر و دیار ما اومدن رو فراموش نکنیم.......

وااااای که ما چقدر خوش سلیقه ایم!! البته بیشتر اینا پیشنهاد دخترکم بوده. دیروز یه لباس راحتی براش خریدیم تا هر وقت گرممون شد و به قول نازدونه،  نامرحم! خونمون نبود، مامان و دختری با هم ست کنیم و بپوشیم.( البته خانوم خانوما اجازه ندادن از شلوارکش عکس بندازم، چون ممکنه اینارو نامرحما! ببینن!! )

نتونستم عکسارو آپلود کنم. ایشالا یه فرصت دیگه...

راستی! دایی جون آشنا، روزتون مبارک. خاله رقیه جونم! روز شما هم مبارک.این گل تقدیم به شما و همه ی معلمهای مهربون. هرچند که خودتون گل هستید.........